مبارزه با استکبار تعطیل بردار نیست زیرا این از مبانی انقلاب است. اگر مبارزه با استکبار نباشد ما تابع قرآن نیستیم. آمریکا اتمّ مصادیق استکبار است.
در بیست و چهارمین روز از ماه مبارک رمضان، جمعی از دانشجویان دانشگاههای کشور و نمایندگان تشکلهای دانشجویی با رهبر انقلاب در حسینیهی امام خمینی رحمهالله دیدار کردند.
رهبر انقلاب در پاسخ به سؤال یک دانشجو دربارهی «تکلیف استکبارستیزی بعد از مذاکرات» فرمودند: مگر مبارزه با استکبار تعطیلبردار است؟ این از مبانی انقلاب است. اگر مبارزه با استکبار نباشد ما تابع قرآن نیستیم. آمریکا اتمّ مصادیق استکبار است. خودتان را آماده کنید برای ادامهی مبارزه با استکبار.
باید به این سوال پاسخ داد که چرا مبارزه با استکبار تعطیلی بردار نیست در حالی که نتیجه مذاکرات از دیدگاه برخی به ظاهر به این سمت حرکت می کند که روابط بین ایران و آمریکا با رسیدن به توافق در پله ی اول دوستی قرار دارد.
با رسیدن به توافق برخی ها می پندارند که روابط ایران و آمریکا با پیشرفت مذاکرات به سوی دوستی بدون تخاصم حرکت می کند این در حالی است که مبارزه با استکبار از مبانی انقلاب اسلامی ایران است و هرگز کشور ایران به زیر بار رفتن حرف استکبار جواب مثبت نداده و نخواهد داد.
ابتدا باید گفته شود که اصولا ایران به این توافق نیازی نداشته است و این توافق باپیشنهاد آمریکا با واسطه گری کشور دیگر آغاز شده است که اکنون به اینجا رسیده است و اینکه اگر هم ایران به این توافق نیازی داشته باشد نیاز آمریکا به این توافق بیشتر از ایران بوده است.
با مروری بر بیانات مقام معظم رهبری در مورد مذاکرات می توان به این حقیقت پی برد که توافق ایران و آمریکا در این برهه از زمان در مذاکرات اخیر در سطح حداکثر وزیر امور خارجه و منحصراً در موضوع «پروندهی هستهای ایران» است و هیچگونه برنامه و تصمیمی برای مذاکره در موضوعات دیگر از جمله تحولات منطقه، مسائل داخلی و... مشاهده نمیشود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در تبیین این سیاست نظام میفرمایند: «مذاکراتی که امروز در جریان است، که با دولتهای اروپایی و با آمریکا مذاکره میکنند،مذاکرهی با آمریکا صرفاً در قضیهی هستهای است ولاغیر. این را همه بدانند. ما دربارهی مسائل منطقهای با آمریکا مذاکرهای نمیکنیم. هدفهای آمریکا در مسائل منطقهای، درست نقطهی مقابل هدفهای ماست. ما در منطقه امنیت و آرامش میخواهیم، تسلط ملتها را میخواهیم. سیاست آمریکا در منطقه ایجاد ناامنی است.
شما به مصر نگاه کنید، به لیبی نگاه کنید، به سوریه نگاه کنید. دستگاههای استکباری و در رأس آنها آمریکا، در مقابل بیداری اسلامیای که بهوسیلهی ملتها به وجود آمد، یک ضدحمله را شروع کردند که هنوز ادامه دارد و ملتها را در منطقه دارد بهتدریج بدبخت میکند. هدف آنها این است.
این درست نقطهی مقابل هدفهای ماست. ما نه در مسائل منطقهای، نه در مسائل داخلی و نه در مسئلهی تسلیحات، با آمریکا مطلقاً صحبت و مذاکرهای نداریم. مذاکره صرفاً در قضیهی هستهای است و اینکه ما در موضوع هستهای با روش دیپلماسی چگونه میتوانیم به نتیجه برسیم.»
از این بیانات می توان مسیر مذاکره ایران و آمریکا را فهمید و به این نتیجه رسید که همچنان جمهوری اسلامی در سیاست اصلی خود بر آرمان ها و اهداف خود در سایر موضوعات پافشاری کرده و بر سر آنها با کسی توافق نمی کند.
از بعد دیگر اینکه خاستگاه های ایران و آمریکا و مبناهایی که حکومت ها در حرکت خود به آن تاکید می کنند از زمین تا آسمان فرق دارند و تضادی آشکار در میان این دو باعث می شود استکبار ستیزی همچنان ادامه داشته باشد.
زیرا خاستگاه ایران با تکیه بر توحید الهی ایجاد عدالت در جامعه بر پایه دین اسلام و وحدانیت است در حالی که در کشورهای استکبار که با تکیه بر نفسانیت و آزادی انسان در نیل به اهداف نفسانی پایه گذاری شده است بر افردا مظلوم جامعه ظلم و استکبار تقویت می شود.
آری استعمار نو و استعمار فرانو به دنبال به بند اسارت حیوانیت کشاندن انسان معاصر است؛ درحالیکه انقلاب اسلامی بر پایهی گفتمان اسلام ناب محمدی (ص)، دعوت توحید و رهایی بشر از یوغ طاغوت، سلطهگران و شیاطین را پیگیری میکند و این خط بطلانی است بر خواسته های استکبار که جمهوری اسلامی ایران هرگز با او همسو نخواهد شد.
مرور روابط و خاستگاه های ایران و آمریکا این را می رساند که مشکل به حدی نیست که با یک مذاکره حل بشود زیرا استکبار اهداف سلطه گری و اهداف دیگری در منطقه و جهان دارد که با مبانی جمهوری اسلامی سازگار نیست زیرا جمهوری اسلامی علاوه بر اینکه خودش ظلم را نمی پذیرد بلکه امید و الگویی است برای کشورهایی که می خواهند زیر بار سلطه نرفته و آزادانه زندگی کنند.
ترجمان همین گفتمان را میتوان در پیام الهی حضرت امام راحل (ره) ملاحظه نمود که «بعضی مغرضین ما را به اعمال سیاست نفرت و کینهتوزی در مجامع جهانی توصیف و مورد شماتت قرار میدهند و با دلسوزیهای بیمورد و اعتراضهای کودکانه میگویند جمهوری اسلامی سبب دشمنیها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادیشان افتاده است! که چه خوب است [به] این سؤال پاسخ داده شود که ملتهای جهان سوم و مسلمانان و خصوصاً ملت ایران، در چه زمانی نزد غربیها و شرقیها احترام و اعتبار داشتهاند که امروز بیاعتبار شدهاند!
آری، اگر ملت ایران از همهی اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانهی عزت و اعتبار پیامبر و ائمهی معصومین (علیهمالسلام) را با دستهای خود ویران نماید، آنوقت ممکن است جهانخواران او را بهعنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بیفرهنگ به رسمیت بشناسند، ولی در همان حدی که آنها آقا باشند، ما نوکر؛ آنها ابرقدرت باشند، ما ضعیف؛ آنها ولی و قیم باشند، ما جیرهخوار و حافظ منافع آنها؛ نه یک ایران با هویت ایرانی-اسلامی، بلکه ایرانی که شناسنامهاش را آمریکا و شوروی صادر کند، ایرانی که ارابهی سیاست آمریکا یا شوروی را بکشد و امروز همهی مصیبت و عزای آمریکا و شوروی شرق و غرب در این است که نهتنها ملت ایران از تحتالحمایگی آنان خارج شده است، که دیگران را هم به خروج از سلطهی جباران دعوت میکند. کنترل و حذف سلاحهای مخرب از جهان اگر با حقیقت و صداقت همراه بود، خواستهی همه ملتهاست، ولی این نیز یک فریب قدیمی است.» (صحیفهی امام، ج 21، ص90 و 91)
علی اکبری
انتهای پیام/