"کسانی که دم از مذاکرهی با امریکا میزنند، یا از الفبای سیاست چیزی نمیدانند، یا الفبای غیرت را بلد نیستند؛ ""مسئلهی ما با آمریکا این نیست که حالا بر سر دو تا موضوع جهانی یا بینالمللی یا منطقهای با هم اختلاف نظر داریم، برویم بنشینیم با مذاکره حل کنیم. مسئله مثل مسئلهی مرگ و زندگی است؛ مسئلهی هست و نیست است.
توجه به بیانات مقام معظم رهبری در باره مذاکره با شیطان بزرگ( آمریکا) نشان از قابل اعتماد نبودن طرف مذاکره است که بارها در عمل ثابت شده است.
قابل اعتماد نبودن طرف آمریکایی در مذاکرات مسئله مهمی است که مذاکره کنندگان ایرانی باید به این موضوع اهمیت ویژه ای داده و در مذاکرات به آن توجه کافی داشته باشند.
برای بررسی روند مذاکرات باید به این سوال پاسخ داد که دعوای هستهای چرا ایجاد شد؟باید بررسی کرد که آیا مناقشه هستهای از زمانی که غرب به برنامه هستهای ایران مشکوک شد شروع شده است یا اینکه اساس ماجرا چیز دیگری بوده است؟
آمریکا و متقابلا کشور ایران اصولا چه نیازی به مذاکرات دارند و در صورت به نتیجه رسیدن آیا نیازهای هر دو طرف مذاکره برطرف می شود؟
نگاه منصافه و موشکافانه به بحث هسته ای نشان میدهد که غرب نگران برنامه هستهای ایران نیست چراکه برخی کشورها از جمله مصر فعالیتهای خطرناک تری حتی بدون هماهنگی با آژانس انجام دادند که هرگز نگرانی های غرب را در پی نداشت!
واقعیت این است که بعد از به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی ایران آموزههای سکولاریسم زیر سوال رفت و آمریکا به عنوان کشوری که ادعای کدخدایی جهان را دارد از این مسئله بسیار نگران بود.
نگرانی آمریکا از به ثبات نرسیدن پایه های سکولار به این خاطر بود که آنها سالیان متمادی بعد از رنسانس با تمام قوا بر روی سکولار کردن سیاست و جدایی دین از آن سرمایهگذاری کرده و غرب توزیع این اندیشه را یک توزیع حل شده برای خود میدانست که با وقوع انقلاب اسلامی بحث سکولاریسم زیر سوال رفت.
اولین حرفی که امام خمینی(ره) زد این بود که میخواهد یک حکومت دینی تاسیس کند و این حکومت نیز به وجود آمد و تاسیس این حکومت یعنی شکست سکولاریسم که مهمترین آموزه قرن - به گواه غربیها- بود.
با شکل گیری انقلاب اسلامی با شعار استقلال،آزادی ،جمهوری اسلامی نگرانی های غربی ها روز به روز افزایش یافت و غربی از هر بهانه ای برای به نتیجه نرساندن انقلاب اسلامی تلاش کردند.
مروری به مذاکرات هسته ای و تحریم های غرب علیه ایران به خوبی نشان می دهد که بحث هسته ای هم اکنون تنها بهانه غرب بری جلوگیری از نفوذ انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی در سراسر جهان است.
آمریکا علاو بر استفاده ابزاری از مذاکرات برای بهانه تراشی علیه ایران و ثابت کردن قدرت خود، از تحریم ها به عنوان ابزار اعمال قدرات برای کشورها استفاده می کند که در این عرصه کشورهایی که از نظر بنیه های اقتصادی ضعیف باشند تن به ابر قدرتی آمریکا می دهند.
رهبر انقلاب دراینباره میفرمایند: «دشمنان ما صریحاً میگویند که هدفشان از فشارهای اقتصادی یک هدف سیاسی است. هدف آنها این است که مردم ایران را در مقابل نظام اسلامی قرار بدهند؛ توجّه بفرمایید؛ البتّه بله، «مرگ بر آمریکا»، چون آمریکا آن عامل اصلی این فشارها است و خودشان هم اصرار دارند بر اینکه متمرکز بشوند روی اقتصاد ملّت عزیز ما. هدفشان چیست؟ هدف این است که مردم را در مقابل دستگاه قرار بدهند؛ این را صریحاً میگویند که میخواهیم فشار اقتصادی بیاوریم تا وضعیّت مردم سخت بشود و مردم وادار به اعتراض بشوند در مقابل دولت و در مقابل نظام اسلامی. این را صریحاً میگویند البتّه بهدروغ گاهی ادّعا میکنند که طرفدار ملّت ایراناند که این دروغها را نمیشود باور کرد و نباید از دشمن باور کرد، لکن هدفشان همان هدف سیاسی است. میخواهند این امنیّتی که امروز در کشور ما هست را – که این امنیّت، در منطقهی غرب آسیا که ما در آن قرار داریم، بینظیر است؛ بحمدالله امروز نه در شرق ما، نه در غرب ما، نه در شمال ما، نه در جنوب ما، در هیچ کشوری امنیتّی مانند امنیّتی که امروز بر کشور ما و ملّت ما حاکم است، وجود ندارد – بهدست مردم از بین ببرند و مردم را وادار کنند به برهمزدن امنیّت؛ و حرکات اعتراضی را در کشور شروع کنند؛ دارند تحریک میکنند، دارند کار میکنند، دارند برنامهریزی میکنند. این کاری است که باجدّیّت و با شدّت بهدنبال آن هستند؛ خب این یک شرایط مهم است، این یک چالش بزرگ است. وقتی یک چنین چالشی در کشور وجود دارد، همهی نیروها باید در کنار هم قرار بگیرد، با هم کار کنند و مسئلهی اقتصاد را جدّی بگیرند.»
آمریکا کد خدای ادعایی شکست خورده ای است که همواره در فکر گسترش فیزیکی و امپراطوری برای جهان بوده است که اکنون از صدور انقلاب به سراسر جهان و بیداری ملت برای آزادی وعدالت خواهی نگران است و تنها راه به زانو در آوردن ملت ایران را بعد از جنگ نرم چندین ساله، در مذاکرات می بیند که به امید خدا در این مرحله نیز شکست خواهد خورد و مسئله صلح آمیز بودن انرژی هسته ای ایران برای همه آشکار خواهد شد.
ایران هر اندازه در زمینه هستهای شفافسازی کند باز هم آنها بهانههای تازهای خواهند داشت.
از رهنمودهای مقام معظم رهبری میتوان فهمید که ایشان هم اعتقادی به حسننیت مذاکرات با غربیها ندارند. ایشان اعتقاد دارند که باید تمام بهانهها را از دست غرب گرفت تا بتوانیم حرف حق خودمان را بزنیم .
امید است کشتی به گل نشسته آمریکا در مذاکرات بار دیگر به گل نشسته و آمریکا بار دیگر شاهد به هم خوردن برنامه ها ی خود باشد.
مسئله مرگ و زندگی در رابطه با مذاکره با آمریکا بحثی است که باید درآن ابعاد مختلف و راههای نجات از این پیچ تاریخی را به خوبی مورد بررسی قرار داد تا منافع نطام اسلامی در آن تامین گردد.
گفتنی است نباید نقدها و انتقادها موجب ایجاد شکاف ملی ( دوقطبی سازی جامعه و دوگانگی در حاکمیت ) گردد، خصوصاً آنکه سال 1394 از طرف مقام معظم رهبری بهعنوان «دولت و ملت، همدلی و همزبانی» نامگذاری شده است.
علی اکبری
انتهای پیام/